در نمود نقشها بیاختيار افتادهام
مهره مومام به دست روزگار افتادهام
بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت
در بهشتام، تا ز اوج اعتبار افتادهام
زانقلاب چرخ میلرزم به آبروی خويش
جام لبريزم، بهدست رعشهدار افتادهام
هيچكس حق نمك چون من نمیدارد نگاه
دادهام حاصل اگر در شورهزار افتادهام
اختيارم نيست - چون گرداب - در سرگشتگی
نبض موجم: در تپيدن بیقرار افتادهام
نيستم يك چشمزد ايمن ز آسيب شكست
گوييا آيينهام، در زنگبار افتادهام
من كه صائب كار يكرو كردهام با كائنات
در ميان مردم عالم چه كار افتادهام؟
***
گزیدهای ترکیبی از دو غزل صائب
صائب تبریزی
(تولد: حدود 1000 ه.ق. در تبریز، درگذشت: 1087 ه.ق. در اصفهان)