از دست دهر زحمت بسیار میکشم
آیینهوار، هر نفس آزار میکشم
در آتشم چو پنبۀ داغ از ملایمت
از طبع سازگار خود، آزار میکشم
یک رهبرم در این ره تاریک بر نخورد
چون آفتاب، دست به دیوار میکشم
خونم وفا به مستی چشمت نمی کند
زین نیم جرعه خجلت بسیار میکشم
زان سان مکدرم، که ز تاثیر عکس خویش
آیینه را نقاب به رخسار میکشم
رنگ از حنای عید، کلیم ار نباشدم
دستی به این دو دیدۀ خونبار میکشم
***
کلیم کاشانی
(تولد: حدود 990 ه.ق. در همدان، درگذشت: 1061ه.ق. در کشمیر)