ای تير غمت را دل عشّاق نشانه
خلقی به تو مشغول و تو غايب ز ميانه
گه معتكف ديرم و گه ساكن مسجد
يعني كه تو را میطلبم، خانه به خانه
هر كس به زبانی، سخن عشق تو راند
عاشق به سرود غم و مطرب به ترانه
افسون دل افسانه عشق است و گر نه
باقی - به جمالت - كه فسون است و فسانه
تقصير خيالی، به اميد كرم توست
باری چو گنه را به از اين نيست بهانه
***
(خيالی بخارايی (بخاری
(تولد: ؟، درگذشت: 850 ه.ق. در بخارا)