صفحه شعر به‌لطف دوست نازنین دکتر محمود طاهری برپاست

 

 

 

انا مع الارهاب


نزار قبانی
برگردان: مهدی شاكری

ما
متهم به تروریسم ایم
اگر از گل سرخ ... و از زن دفاع کردیم.
و از قصیده‌ی عصماء
و از آبی آسمان
از وطنی که درچهار گوشه‌اش،
آبی و هوایی نمانده است.
و نه خیمه‌ای، نه شتری، نه قهوه‌ی تلخی
ما متهم به تروریسم ایم.

اگر ما با تمام جرأت از موی بلقیس دفاع کردیم
و از لبان میسون،
و از هند، و دعد،
و از لبنی و رباب،
از باران سرمه‌ای که چون وحی
از مژگان ببارد
هرگز پيرامون من قصیده‌ای پنهانی نخواهید یافت
یا واژه ای مخفی
یا نوشته ای نهفته در چارچوب در
. من هرگز حتی یک قصیده ندارم که
در خیابان بی حجاب بگردد

ما متهم به تروریسم ایم
اگر از خرابه های وطنی وامانده، تکه تکه و آشفته بنویسیم
كه پاره های آن لاشه های پراكنده اند
از وطنی که به دنبال نشان خود است
و امتی که نام ندارد!
از وطنی که از شعرهای‌اش سترگ نخستین‌اش
جز قصیده های نازلی نمانده است.
از وطنی که در آفاق خود آزادی سرخ و آبی و زرد ندارد
از وطنی که ما را از خرید روزنامه باز می‌دارد
و از گوش دادن اخبار
از وطنی که گنجشک‌های آن آواز نمي خوانند
از وطنی
که نویسندگان اش عادت کرده‌اند
از شدت ترس
بر هوا بنویسند.

از وطنی
که به شعر سرزمین مان می‌ماند
سخنی گريز پای، بی تامل، و وارداتی
بیگانه روی و زبان،
بی آغاز و بی فرجام
و بی هيچ ربطی به مردم، به سرزمین، و به تنگنای بشر !

از وطنی که بی هیچ کرامت
و پای افزاری
به گفتگوهای صلح می‌رود

از وطنی که مردان‌اش شكار ترس شدند
و جز زنان نماندند
و شوری در چشمان‌مان
و در کاممان
و در گفتمان
آیا خشکسالی درون خويش را
از بنی قحطان ارث برده ايم ؟
در ميان ما دیگر معاویه‌ای نيست
و نه ابو سفیانی
و نه کسی که "نه" بگويد
به آنان که از خانه‌ و نان‌ و روغن‌مان کوتاه آمدند،
و تاریخ‌ شکوفای‌ ما را دکان رزق خويش كردند

در زندگی ما قصیده‌ای نيست
که در خوابگاه شاه ازاله نشده باشد !
ما معتاد خفت ايم
و از آدمی آنگاه
كه به زبونی عادت کرد
چه می‌ماند؟

من در اوراق تاریخ
در جستجوی أسامة بن منقذ
و عقبة بن نافع
و در پی عمر، و در پی حمزة
می‌گردم
در جستجوی خالدی که به سوی شام بیاید
من به دنبال معتصم بالله ام
تا زنان را از توحش اسارت و زبانه‌های آتش برهاند
من در پی مردان آخرالزمان ام
و در شب، جز گربه‌هایی گريزان و مويه كنان نمي بينم
که بر جان‌شان از سلطه‌ی موشان بيمناك اند
ما به کوری ملي دچار شده‌ایم؟
یا مردمی شب‌ کوریم؟

ما متهم به تروریسم ایم
اگر نخواهيم با بولدوزرهای اسرائیلی بميريم
که در خاک‌مان فرو می‌آیند
و در تاریخ‌مان
و در انجیل‌مان
و در قرآن‌مان
و در سرزمین پیامبران‌مان فرود آمده اند

اگر گناه ما این است،
پس تروریسم چه زیباست!

ما متهم به تروریسم ایم
وقتی که نابودی‌مان را
به دست مغولان، یهودیان، و بربرها رد کنیم
اگر که سنگی به شیشه‌ی شورای امنیتی پرتاب کنیم
كه قیصر قیصران بر آن چیره است
ما متهم به تروریسم ایم
اگر که مذاكره با گرگ را رد کنیم
اگر كه دست‌ خويش را به سوی امریکا دراز نکنیم
امریکای ضد فرهنگ انسانی و بی فرهنگ...
و ضد تمدن‌های ماندگار...
و خود بی‌تمدن ...

امریکا
ساختمان درشت بی ديوار است !

ما متهم به تروریسم ایم
اگر از زمانه‌ای سر بتابيم
که در آن امریکا مغرور... ثروتمند... نیرومند،
و مترجم رسمی زبان عبری است
ما متهم به تروریسم ایم...
اگر شاخه‌ی گل سرخی
به قدس... الخلیل...غزّه و ناصره
پرتاب کنیم
اگر نان و آب را به تروای در محاصره برسانيم
ما متهم به تروریسم ایم

وقتی بر رهبران چپ روی خويش بشوريم
و بر همه آنها که زین وارونه كردند
و از آواز وحدت‌ به سمساری روی نهادند

به تروریسم، ما متهم ایم
با پيشه ای فرهنگی
و خواندن فقه و سیاست
و ياد خدای بزرگ
و تلاوت سوره‌ی فتح
و گوش به خطبه ها‌ی نماز جمعه
آن گاه، ما فرو رفتگان در تروریسم ايم

ما به تروریسم متهم ایم
اگر از سرزمین مان دفاع کردیم
و از کرامت خاک
و از تجاوز به مردم
و تجاوز به خويش
سرپیچیدیم
با حراست از آخرین نخل بیابان‌مان
و از آخرین ستارگان آسمان مان
و از آخرین حروف نامهای مان
و از آخرین شیر سینه‌های مادرانمان
اگر این گناه ماست
پس تروریسم چه گواراست!

من با تروریسم ام
اگر می‌توانست مرا
از دست مهاجران روسیه، لهستان، مجارستان و رومانی برهاند
كه بر دوش ما در فلسطین فرود آمدند
تا مأذنه‌های قدس و درب مسجد الأقصی را بدزدند
و نگاره‌ها و گنبدها را ...

من با تروریسم ام
اگر می‌توانست مسیح را،
و مریم عذرا و قدس را
از سفیران مرگ و ویرانی آزاد کند
دیروز
خیابان مردمی کشورمان
مانند اسب‌ها شيهه مي كشيد
و میدان‌ها رودهایی لبریز عنفوان بودند...
... و پس از اوسلو
دندان‌ در دهانمان نمانده است
ما را به ملتی از کوران و کران بدل كرده است ؟

من با تروریسم ام
اگر بتواند مردمی را از سرکشی سرکشان آزاد کند
و منجی انسان از توحش انسان شود

من با تروریسم ام
اگركه مرا
از دست قیصر یهود
یا قیصر رومیان برهاند

من با تروریسم ام
تا آن‌گاه که این دنیای جدید
منصفانه
میان امریکا... و اسرائیل... دو نيمه است

من با تروریسم ام
با تمام آن چه که از شعر و نثر و دندان نیش دارم
تا وقتی که این دنیای نو
در دستان قصاب باقی است!

من با تروریسم ام
تا وقتی که این دنیای نو
ما را به گله‌ی گرگان
دسته دسته کرده است!

من با تروریسم ام
اگر مجلس سنای امریکا
مرجع حسابرسی است
و کیفر و پاداش مي دهد


من با تروریسم ام
تا وقتی این دنیای نو
در ژرفای وجود‌ اش
بوی عرب‌ها را زشت می‌دارد

من با تروریسم ام
تا وقتی این دنیای نو
در پی قتل طفلان من است
و كشته آنان را در پيش سگان می افکند
به همه‌ی این دلایل
صدای‌ام را بلند می کنم:
من با تروریسم ام
من با تروریسم ام
من با تروریسم ام!

Link

........................................................................................

   

 

بازگشت به خانه :: ایمیل  


 اشعار پیشین

août 2006

octobre 2006

décembre 2006

janvier 2007

février 2007

mars 2007

avril 2007

mai 2007

juin 2007

juillet 2007

août 2007

septembre 2007

octobre 2007

novembre 2007

décembre 2007

janvier 2008

février 2008

mars 2008

avril 2008

mai 2008

juin 2008

juillet 2008

août 2008

septembre 2008

octobre 2008

novembre 2008

décembre 2008

janvier 2009

février 2009

mars 2009

avril 2009

mai 2009

juin 2009

juillet 2009

août 2009

septembre 2009

octobre 2009

novembre 2009

janvier 2010

février 2010

mars 2010

avril 2010

mai 2010

juin 2010

juillet 2010

août 2010

septembre 2010

octobre 2010

novembre 2010

décembre 2010

janvier 2011

mars 2011

avril 2011

mai 2011

juin 2011

août 2011

octobre 2011

novembre 2011

février 2012

mars 2012

avril 2012

mai 2012

juillet 2012

août 2012

octobre 2012

décembre 2012

janvier 2013

mars 2013

mai 2013


 

 

 

نقل مطالب این پایگاه فقط با ذکر نشانی مجاز است

All Right Reserved  BEHESHTI MOEZ