آرزوی دل چو اشک از چشم ما افتاده است
مدعا چون سایه ای در پیش پا افتاده است
گوهر امید ما، قعر توکل کرده ساز
کشتی تدبیر در موج رضا افتاده است
موی آتش دیده را کوتاه می باشد امل
چشم ما عمری است بر روز جزا افتاده است
نیست در دشت طلب، با کعبه ما را احتیاج
سجده گاه ماست هر جا نقش پا افتاده است
چون خط پرگار عمری شد که سر تا پا خمیم
ابتدای ما به فکر انتها افتاده است
در حقیقت بیدل ما صاحب گنج بقا ست
گر به صورت در ره فقر و فنا افتاده است
***
بیدل دهلوی
(تولد: 1054ه.ق. در عظیم آباد، درگذشت: 1133ه.ق. در دهلی)
Link