زندگی محروم تکرارست و بس
چون شرر این جلوه یک بارست و بس
از عدم جویید صبح ای عاقلان
عالمی اینجا شب تارست و بس
از ضعیفی بر رخ تصویر ما
رنگ اگر گل میکند بارست و بس
نیست آفاق از دل سنگین تهی
هر کجا رفتیم کهسارست و بس
از شکست شیشۀ دلها مپرس
ششجهت یک نیشتر زارست و بس
باغ امکان نیست آگاهی ثمر
جهل تا دانش جنونکارست و بس
ای سرت چون شعله پر باد غرور
اینکه گردن میکشی، دارست و بس
بیدل از زندانیان الفتیم
بوی گل را رنگ، دیوارست و بس
***
گزیدهای ترکیبی از دو غزل بیدل
بیدل دهلوی
(تولد: 1054ه.ق. در عظیم آباد، درگذشت: 1133ه.ق. در دهلی)
Link