باز آمدیم و شوق تو در دل همان که بود
وز گریه پا به کوی تو در گل همان که بود
باز آمدیم و شوق همان آرزو همان
سودا همان، تصور باطل همان که بود
هجران کشنده، عشق همان دشمن قدیم
نومید از وفای توام دل همانکه بود
کردم سفر و لیک نبردم رهی بهدوست
آوارۀ جهانم و منزل همان که بود
تو در خیال بردن جان شرف هنوز
آن سادهدل ز فکر تو غافل همانکه بود
***
شرف قزوینی
(تولد: 912 ه.ق. در قزوین، درگذشت: 968 ه.ق. در قزوین)
Link