به مویی بسته صبرم، نغمۀ تار است پنداری
دلم از هیچ می لرزد، دل یار است پنداری
به تحریک نسیمی خاطرم آشفته می گردد
به خود رایی، سر زلفین دلدار است پنداری
نه پندم می دهد سودی، نه کارم راست بهبودی
دلی دارم که هر امسال او پار است پنداری
ننوشم تا قدح، بر من دری ازغیب نگشاید
کلید روزنم در دست خمار است پنداری
به نوعی طعن مردم را هدف گشتم که دامانم
ز سنگ کودکان، دامان کُهسار است پنداری
فلک را دیده ها بر هم نمی آید شب از کینم
چنان هشیار می خوابد که بیدار است پنداری
نظیری بوالعجب شیرین و نازک نکته می آری!
ترا شکّر به خرمن، گل به خروار است پنداری
***
نظیری نیشابوری
(تولد: اواسط قرن 10ه.ق. در نیشابور، درگذشت: 1021ه.ق. در احمد آباد هند)
Link